این نوشته مربوط به 19 تیر است که چند بار دستم رفت به دکمه انتشار اما منتشر نکردم:

از شما چه پنهان از روزی که جواب مقاله ام آمده دائم ایمیل مربوطه را باز می کنم و کلمه accepted for oral را می خوانم و ته دلم ذوق می کنم. البته ذوقی که با غم مخلوط شده است. به آن دانشجویی فکرمیکنم که در آن سر دنیا، مثل من مقاله اش در همین کنفرانس پذیرفته شده. شاید دارد اسلایدهایش را آماده می کند و خوشحالی اش را احتمالا با دوستش مایکل جشن می گیرد و چیزی از ارزش ارز و ویزا نمیداند. دارم به او فکرمیکنم و در دستم با ماشین حساب هزینه های احتمالی را ضرب و تقسیم میکنم و جمله ای ته ذهنم مدام تکرار می شود که " تو که میدونی ویزا نمیدن!" با این حال برنامه ارائه ها را باز می کنم و با دیدن اسمم لبخند میزنم، چه بشود چه نشود من تلاشم را کرده ام.

حالا امروز 7 شهریور است و من دیروز ویزایم را گرفته ام. با این که هیچ امیدی نبود. در یک کلمه بگویم راحت نبود. اصلا نبود. ویزای یک ماهه ای که فقط قرار است پنج روزش را مصرف کنم. اما خوشحالم، راستش آنقدر که کلمات نمی توانند بیان کنند. دلم میخواهد می توانستم از کسی که با وجود همه ی حرف هایی که پشت سر یک ایرانی است اجازه داده به کشورش بروم تشکر کنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرجع رسمی پروژه های تولید محتوا و ساخت بازی در ایران دانلود بسته بازار و تجارت - بورس نگار سازنده آسیاب های صنعتی و معدنی بچه های فرهنگی محمدآباد ابوزیدآباد دانلود آهنگ جدید بنفشه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. پدر انواع سقف متحرک و ثابت دختر خیلی خوشگل!